چطور پشیمانیها را جبران کنیم یا جلوی تکرار آنها را بگیریم؟
در چند مقاله قبل پشیمانی را تعریف کردیم، در مورد اهمیت و قدرت پشیمانیها صحبت کردیم، چهار پشیمانی اصلی انسانها را گفتیم و در مورد هر یک توضیح دادیم و مثال زدیم. متوجه شدیم پشیمانیهای بنیادین و برآمده از جسارت از نوع فرصتها هستند که خیلی وقتها با اهمالکاری آنها را از دست میدهیم. اما پشیمانیهای اخلاقی و ارتباطی از نوع الزامات هستند و اگر نسبت به آنها کوتاهی و بیتفاوتی کنیم، احساس بیقراری بیشتری داریم و بیشتر از فرصتها به آنها توجه میکنیم.
جبران یا تبدیل به دستکمها
هر پشیمانی، یا از اقدام و عملی بوجود میآید یا از عدم اقدام و بیعملی. تفاوت میان پشیمانی برآمده از عمل و پشیمانی برآمده از بیعملی، تفاوت میان پشیمانی از آنچه کردهایم و آنچه نکردهایم است. زمانی که کاری را انجام نداده باشیم و بابت عدم اقدام خود پشیمان باشیم، تنها میتوانیم از تجربه آن برای رشد خود در آینده استفاده کنیم. اما اگر خطایی را مرتکب شده باشیم یعنی پشیمانی ما از نوع عمل باشد، اگر از انجام آن پشیمان هستیم میتوانیم از امروز خلاف آن را انجام دهیم یا در صورت امکان عواقب آن را پاک کنیم و اینگونه لحظه حال را مدیریت کنیم.
فرض کنید بیدلیل به یکی از دوستان خود سیلی زدهاید یا در مورد او پیش دیگران حرف اشتباه گفتهاید. احتمالاً از این کار پشیمان خواهید شد. در این صورت میتوانید از دوست خود عذرخواهی کنید و یا هر کاری که لازم است انجام دهید تا احساس او را تغییر دهید و اثر کاری را که مرتکب شدهاید کم کنید.
اگر پشیمانی برآمده از عمل را میتوانید خنثی کنید، لطفاً وقت تلف نکنید و هر چه سریعتر اقدام کنید، هر چند که اثرات و نشانههایی از آن باقی بماند. اما اگر امکان جبران وجود ندارد از آن درس بگیرید و بر آینده تمرکز کنید.
راهکاریی برای تبدیل شدن به انسانی بهتر با وجود پشیمانیها
۱-خودافشاگری؛ باعث آرامش و زندگی دوباره میشود.
۲- همدردی با خود؛ باعث عادیسازی و خنثیسازی میشود.
۳- پیشبینی پشیمانیهایی که ممکن است در آینده رخ دهد و اقدام برای آنها قبلِ وقوع
خودافشاگری؛ باعث آرامش و زندگی دوباره میشود
انکار پشیمانیها بار سنگینی را بر ذهن و بدن ما میگذارد و خودافشاگری از لحاظ جسمی و مغزی مزایای زیادی دارد. پس در مورد افکار، احساسات و رفتارهاییتان با دیگران صحبت کنید. یا اگر تمایلی به صحبت با دیگران ندارید، در مورد آنها بنویسید تا از مغزتان خارج شوند. با افشای پشیمانی، بخشی از بارِ آن را سبک میکنید و میتوانید مسیر درک و جبران آن پشیمانی را که هموار کند.
با بیانِ گفتاری یا نوشتاری پشیمانیها، به خودتان کمک میکنید تا افکارتان را سازماندهی کنید. زمانی که در مورد مسائلی که ذهن ما را بهم ریختهاند صحبت میکنیم یا مینویسیم، نسبت به خودمان درک و شناخت بیشتری پیدا میکنیم.
زمانی که تصمیم گرفتید در مورد چیزهایی که ذهنتان را درگیر کردهاند با دیگران صحبت کنید، نکته مهمی که باید به آن توجه کنید، عدم توجه به قضاوت دیگران است. ما همه انسان هستیم و حتمی الخطا، پس از قضاوت دیگران نترسید چون آنها نیز به حکم انسان بودنشان اشتباه میکنند.
دوستی تعریف میکرد در هر محیطی که کار میکند وقتی به او زور گفته میشود و یا تحت فشار قرار میگیرید، بسیار زود گریهاش میگیرد. یکروز غمگین و ناراحت با یکی از دوستانش تماس گرفت که اگر آشنایی دارد در صورت امکان کار جدیدی برای او پیدا کنید. او برای دوستش توضیح داد که امروز در محیط کار جلوی رئیس گریهاش گرفته است و دیگر نمیخواهد با اتفاقی که افتاده به آنجا برگردد. اینکه آن شخص باید راهحلی برای این مساله پیدا کند کاملاً واضح است، اما آیا تا به حال رئیس او رفتاری اشتباه و ضعیف از خود نشان نداده است!؟ فریاد نزده؟ تصمیمات اشتباه نگرفته؟ و …
ما همه انسان هستیم و قطعاً اشتباه میکنیم اما هر چه بیشتر نسبت به خودمان شناخت پیدا میکنیم، راحتتر میتوانیم احساسات و رفتارمان را مدیریت کنیم.
تمرین عملی: نوشتن از تجارب منفی مانند پشیمانی یا ضبط کردن آنها هر روز به مدت پانزده دقیقه، حس رضایت کلی از زندگی را به نحو چشمگیری در شما افزایش میدهد.
(این کار را هر روز و به مدت چند ماه ادامه دهید تا جزء روتین زندگی شما شود.)
همدردی با خود؛ عادیسازی و خنثیسازی
بعد از اینکه پشیمانی خود را فاش کردید، نه خودتان را سرزنش کنید و از خود انتقاد کنید و نه سرتان را بالا بگیرید.
خود انتقادی شاید برای چند بار، مفید به نظر برسد و عامل محرکی برای رشد شما شود، اما در دراز مدت منجر به ناشخوار ذهنی و ناامیدی میشود. همچنین اینکه بعد از هر خطا، سرتان را بالا بگیرید و اعتمادبهنفس کاذب داشته باشید، حس همدلی با خود و دیگران را در شما کاهش میدهد. بهترین روش، «همدردی با خود» است که خانم کرستین نِف، روانشناس دانشگاه تگزاس ارائه داده است.
«همدردی با خود» نِف تا حدودی نشان میدهد که زمانی که ما، دچار لغزش و شکست میشویم، رفتارهایی که نسبت به خود داریم سختگیرانهتر از رفتاری است که با دوستان، خانواده و حتی غریبهها در چنین مواقعی داریم!
نشانه شروع همدردی با خود، نشان دادن مهربانی ناب به جای قضاوت خشک از خود است. بینقص نبودن، اشتباه کردن و روبرویی با ناملایمات زندگی، بخشی از هستی مشترک همهی انسانهاست. و همین امر جبران آن را راحتتر میکند.
«همدردی با خود» کمکمان میکند تا به جای سرکوب احساساتمان یا بزرگ کردن آنها، احساسات منفیمان را در مسیر درستتری هدایت کنیم. «همدردی با خود» خوشبینی، خوشحالی، کنجکاوی، دانش، استقامت روانی، هوش هیجانی (مدیریت احساسات) و ارتباطات اجتماعی ما را عمیقتر میکند و عملکرد سیستم ایمنی بدن را افزایش میدهد.
«همدردی با خود» یعنی پیش از اینکه با دیگران مهربان باشید، با خودتان مهربان باشید.
تمرین عملی: اگر با دوست یا آشنایی برخورد کردید که پشیمانی شما را داشت، مهربانانه با او رفتار میکنید یا تحقیرآمیز؟ اگر پاسختان مهربانی است، همین رفتار را در قبال خودتان اجرا کنید. اگر پاسختان تحقیر است، باید راه دیگری را انتخاب کنید.
تمرین عملی: آیا این پشیمانی را تنها شما تجربه کردهاید و برای سایر انسانها رخ نداده یا نمیدهد؟ اگر معتقدید، این خطایی است که بخشی از انسانیت شماست، پس با خود همدردی کنید و به جلو حرکت کنید.
پیشبینی پشیمانیهایی که ممکن است در آینده رخ دهد و اقدام برای آنها قبلِ وقوع
افشاگری و همدردی نیروی بسیار موثری برای ثبات، شادی، موفقیت ، سلامت و خوشبختی در زندگی شما هستند. اما میشود با نگاه به جلو به پیش رفت، و راهکار آن پیشبینی پشیمانی است.
سناریو تولد هشتاد سالگی:
اگر امروز تولد هشتاد سالگی شما باشد، دوست دارید چگونه انسانی باشید؟ چه افرادی در اطراف شما باشند؟ چگونه زندگی داشته باشید؟ چه تجربههایی در زندگیتان داشته باشید؟
چشم دوختن به آینده و اینکه ببینیم در آینده میتوانیم از چه چیزهایی پشیمان شویم و بعد رفتارمان را بر آن اساس از نو جهتدهی کنیم، گاهی ما را در مسیر نویدبخشی قرار میدهد.
فکر کردن و آگاهی از اینکه با یک تماس ساده میتوانستم رابطه از بین رفتهای را برگردانم، اما من زمان را از دست دادم و کاری برای آن انجام ندادم، باعث میشود حال و احساسم را خراب کند. پس امروز برای آن قدمی برمیدارم تا در آینده پشیمانش نشوم.
تصور این که اگر کمی تلاش میکردم و برای مدتی سختی تحمل میکردم و کسب و کار مورد علاقهام را راهاندازی میکردم، میتوانست به زندگی من شکل دیگری دهد، عامل محرکی میشود برای ایجاد تغییر و مانع پشیمانی در آینده شدن.
تصویرسازی از پشیمانیهای آینده، محرکی است برای تغییر استراتژیها و دست برداشتن از اهمالکاری و منفعل (بیاقدامی) بودن در این زمان.
حتی زمانی که به این موضوع فکر میکنیم که عدم تحرک و تغذیه سالمِ امروز ما، میتواند باعث مسائل و مشکلات جدی و شاید جبران ناپذیری در آینده شود، برای آن اقدامات مفیدی انجام میدهیم.
هر زمان که از حرکت بعدیتان مطمئن نیستید، تنها از خودتان یک سوال بپرسید، آیا انجام یا عدم انجام این کار در آینده باعث پشیمانی من خواهد شد؟ اگر کوچکترین پشیمانی را احساس کردید برای آن قدمی هر چند کوچک بردارید و به پیش بروید. و به یاد داشته باشید که بزرگترین نتایجی که در کل دنیا میبینیم روزی با برداشتن یک قدم کوچک شروع شدند. «روم یک شبه روم نشد!»
و فراموش نکنید که هیچ تغییر مثبتی، بدون خوددوستی و مهربانی با خود به ثمر نخواهد رسید.
و در انتها، مراقب باشید در این مسیر در دام کاملگرایی نیافتید!
هر تغییری در زمینه مالی، شغلی، رشد شخصی، ارتباطات و … که باعث میشوند جلوی پشیمانیهای آینده شما گرفته شوند، همان کاری هستند که امروز باید برای آن قدمی بردارید. لطفاً دست از این طرز فکر اشتباه و کاملگرایانه بردارید که یا کاری را انجام نمیدهم یا به بهترین حالت ممکن انجامش میدهم! با این روش روز به روز پشیمانی شما بیشتر میشود زیرا کاملگرایی دشمن بزرگ اقدام و عمل است.
فرض کنید شما ماهیانه مبلغ پنج میلیون تومان حقوق میگیرید و میدانید که اگر پساندازی نداشته باشید در آینده پشیمان خواهید شد. اگر با خود قرار بگذارید که ماهی دو میلیون تومان پسانداز کنید به احتمال زیاد بعد از مدتی ادامه نخواهید داد اما اگر فکر کنید پسانداز ماهیانه پانصد هزار تومان هم ارزشی ندارد، باز هم پسانداز نخواهید کرد و اینطوری شما درگیر کاملگرایی شدهاید. یعنی تعیین استانداردهای بالایی که ضررهایش از منافعش بیشتر است.
تمرکز بیش از حد بر پشیمانی و کاملگرایانه به موضوعات نگاه کردن، قدرت اقدام و عمل را در ما کاهش میدهد. و پیشبینی هوشمندانهی پشیمانیها، به عملکرد بهتر و خوشبختی بیشتر ما کمک میکنند.
دیدگاهتان را بنویسید