چطور از مقایسه لذت ببریم
همیشه به ما توصیه شده است که خودمان را با دیگران مقایسه نکنیم. اما معمولاً این کار را انجام میدهیم و نمیتوانیم به سادگی از آن اجتناب کنیم.
پس بهتر است کمی واقعبین باشیم. به جای توصیه به مقایسه نکردن خودمان با دیگران به این موضوع از زاویه دیگری نگاه کنیم و سوال بهتری از خودمان بپرسیم:
چه زمانی از مقایسه خودمان با دیگران بیشتر آسیب میبینیم؟
زمانی که میبینیم شخصی که در حال مقایسه خودمان با او هستیم از نظر دانش و مهارت از ما جلوتر و موفقتر است و ما هیچ دانش یا مهارتی نداریم تا از درون به آن افتخار کنیم، بدون شک احساس خوبی پیدا نمیکنیم و این مقایسه ما را اذیت خواهد کرد.
شخصی را در نظر بگیرید که به زیبایی پیانو مینوازد. این شخص زمانی که در کنار فردی قرار میگیرد که بسیار مسلط به زبان آلمانی صحبت میکند به احتمال زیاد نه تنها اذیت نمیشود بلکه لذت هم میبرد.
زیرا با خود میگوید: درست است که من به زمان آلمانی مسلط نیستم اما در زمینهای که دوست داشتهام وقت صرف کردهام و مهارت به دست آوردهام.
با توجه به این که مقایسه نکردن خودمان با دیگران اجتنابناپذیر است اما چون ما مهارتهایی داریم که از درون به ما احساس رضایت میدهند پس کمک میکند تا احساسات نامطلوب را تجربه نکنیم.
شاید جالب باشد که بدانید این احساسات نامطلوب میتواند روی کاهش عزتنفس ما تاثیرگذار باشد. اما زمانی که ما احساس شایستگی و توانمندی داریم، با وجود مقایسه خود با فرد توانمندی که در کنار او قرار گرفتهایم، همچنان عزتنفس بالایی را تجربه میکنیم.
برخی از عوامل موثر بر میزان احساس شایستگی
شاید لازم باشد به این نکته اشاره کنم که احساس شایستگی و توانمندی در هر یک از ما با دیگری متفاوت است.
اولاً ممکن است برخی از ما با توجه به توقعات کمتری که از خود و زندگی داریم با انجام کاری کوچک احساس رضایت و توانمندی داشته باشیم و برخی دیگر از ما با توجه به توقعات بیشتری که از خود داریم، با انجام کارهایی بزرگتر احساس توانمندی کنیم.
ثانیاً ما میتوانیم در زمانها و مکانهای مختلف و در برخورد با افراد مختلف نسبت به رویدادی مشابه، تفسیر و احساسی متفاوت داشته باشیم.
اینکه قبل از ملاقات یا صحبت با فردی، ما چه شرایطی و لحظاتی را پشتسر گذاشتهایم، میتواند باعث بروز رفتار و احساسی متفاوت در مقایسه خود با او شویم.
آیا قبل از آن مشغول گوش دادن به یک موسیقی شاد بودهایم؟
آیا در حال ورزش و تفریح بودهایم؟
آیا قبل از این دیدار، با کسی بحث کردهایم، در افکار ناراحتکنندهای غوطهور بودهایم؟
و …
و از همه مهمتر، نگاه و تفسیر ما از اتفاقات رخ داده شده، همگی در حس و احساس ما نسبت خودمان تاثیرگذار است.
به عبارت دیگر، به سادگی ممکن است در اثر یک رفتار یا رویداد ساده، ادراک ما از خودمان بهبود پیدا کند یا بالعکس، نسبت به شایستگیهای خودمان احساس منفی پیدا کنیم.
نباید فراموش کنیم که در کل، بخشی از رویدادهای زندگی در اختیار ما نیستند، اما رویدادهای زیادی هستند که خودمان آنها را رقم میزنیم و خلق میکنیم.
تاثیر هدفگذاری بر احساس شایستگی
همچنین مساله هدفگذاری در زندگی مساله بسیار مهمی است. سعی کنیم هدفهای معقول، درست و دستیافتنی که کمی چالشبرانگیز باشد انتخاب کنیم و به این نکته توجه داشته باشیم که رسیدن و نرسیدن به هدفها هم میتواند در افزایش یا کاهش عزتنفس ما موثر باشد.
در بحث هدفگذاری به شما خواهم گفت که بهتر است اهدافی را در زندگی انتخاب کنیم که ارزش نرسیدن داشته باشند، یعنی حتی اگر هم به هر دلیل به آن هدف نرسیدیم، باز هم تبدیل به انسانی شایسته و توانمند شویم و در مسیر رسیدن به آن هدف رشد کرده باشیم.
در نتیجه موضوع شایستگی یک بحث مطلق برای همهی ما نیست.
نکته پایانی
تمام هدف من از بیان این مطلب این بود که تلاش کنیم تا هدفهایی که مهارت ما را افزایش میدهند انتخاب کنیم و خرده مهارتهای خود را افزایش دهیم. یعنی اهداف کوچکتر اما بیشتر. زیرا تعداد مهارتهایی که یاد میگیریم از بزرگی یا کوچکی آنها مهمتر هستند.
ضمنا نگاه خودمان را به شایستگی خود بهبود دهیم و فکر نکنیم که باید کارهای عجیب و غریبی انجام دهیم تا توانمند و شایسته دیده شویم. مهم تلاش و مداومت ما در کسب مهارتهای جدید یا نگاه مثبت به مهارتهای حال حاضر ماست.
تمرین
ببینید چند ماه اخیر، چه خرده مهارتهای جدیدی را یاد گرفتهاید که امروز در حال بهبود و رشد آنها هستید.
امیدوارم با دانستن این مطالب و عمل به آنها، بهترینها را برای خودمان رقم بزنیم.
دیدگاهتان را بنویسید