چطور ارزشهایمان را پیدا کنیم و با آنها زندگی کنیم؟
ما در دنیایی زندگی میکنیم که تمام تلاشمان رسیدن به اهدافمان شده است. زمانی که به هدفی میرسیم شاد و خوشحالیم و زمانی که نمیرسیم احساس سرخوردگی و شکست و غم داریم.
اما احتمالا همه ما این تجربه را داشتیم که با تمام توان برای رسیدن به هدفی تلاش کردهایم، هدفی که حتی بسیار برای ما مهم بوده و به آن رسیدهایم، اما بعد چند روز، چند هفته یا چند ماه احساس کردهایم که دیگر آنقدرها هم خوشحال نیستیم و مجدد در پی هدفی دیگر رفتهایم. یا خیلی از ما تمام زندگیمان را وابسته به رسیدن به هدفی کردهایم. مثلا وقتی دانشگاه قبول بشوم دیگه زندگیام را متحول میکنم، وقتی ازدواج کنم دیگه پرانرژی و پرانگیزه میشوم و… اما رسیدن به آنها هم درمانی موقتی برای حال خوب ما بوده و حتی گاهاً پیش آمده است که به آنها نرسیدهایم.
در این مقاله قصد داریم در مورد موضوعی مهم، که به زندگی ما جهت و معنا میبخشد صحبت کنیم. ابزاری که چه زمانی که به اهدافمان رسیده باشیم، چه در مسیر رسیدن به اهدافمان باشیم و حتی زمانی که به اهدافمان نرسیدهایم به زندگی ما رنگ و بوی خاصی میدهند. و آن پیدا کردن ارزشهای زندگیمان و زندگی کردن با این ارزشهاست.
اصلا ارزشها چه هستند؟
ارزشها تمایل عمیق قلبی ما هستند برای اینکه میخواهیم چگونه انسانی باشیم و میخواهیم با افراد و دنیا چگونه ارتباط برقرار کنیم؟ ارزشها اقدامها یا کیفیت اقدامهای ما هستند. ارزشها اصولی هستند که ما آزادانه (و نه بر اساس فشار جامعه یا فرهنگ) آنها را انتخاب میکنیم و مسیر زندگی خود را بر اساس آنها هدایت میکنیم. و زمانیکه در جهت ارزشهایمان حرکت میکنیم، احساس سرزندگی داریم و حال دلمان خوب است.
ارزش چیزی هست که ما میخواهیم به زندگی خودمان و دیگران اضافه کنیم نه اینکه بگیریم.
ارزش یعنی توجه ما به سهم خودمان، نه انتظاری که از دیگران داریم.
اینکه من میخواهم چطور انسانی باشم؟ من میخواهم چه کارهایی انجام دهم؟ من میخواهم رابطهام با افرادی که با آنها تعامل دارم چگونه باشد؟
تفاوت ارزش و هدف:
ما ممکن هست به هدفهایمان برسیم یا نرسیم اما هیچکس نمیتواند جلوی ارزشهای ما را بگیرد. با ارزشها زندگی کردن یعنی حتی اگر ما به اهدافمان نرسیده باشیم باز هم از زندگیمان لذت ببریم. ارزشها در مورد چگونه رفتار کردن ما صحبت میکنند، چه در زمانی که به هدفهای خود رسیدهایم و شرایط، ایدئال است و چه زمانی که به هدف خود دست پیدا نمیکنیم و شرایط آنطور که میخواهیم نیست.
وقتی میگوییم «صداقت برای من یک ارزش است»، منظورمان این است که «آنقدر برایم میارزد که حاضرم چیزهای دیگری را به خاطر حفظ آن از دست بدهم.»
وقتی در وضعیتی قرار بگیریم که مجبور باشیم از میان چند گزینه، یکی را انتخاب کنیم، ابتدا گزینههایی را که با ارزشهای ما سازگار نیستند کنار میگذاریم و سپس، از میان آنچه باقیمانده، بهترین گزینه را انتخاب میکنیم. بطور مثال:
آیا آرامش برای من در اولویت است یا بودن در کنار خانواده؟
آیا رفاه برای من در اولویت قرار دارد یا کم بودن فشار کار؟
پیشرفت فردی برایم بیشتر اهمیت دارد یا ارتباطات گسترده اجتماعی؟
خبر خوب این است که ما در هر لحظه میتوانیم انتخاب کنیم که بر اساس ارزشهایمان عمل کنیم یا آنها را نادیده بگیریم. حتی اگر سالهاست که یکی از ارزشهایتان را نادیده گرفته باشیم، همین الآن میتوانیم بر اساس آنها عمل کنیم.
فرض کنید که یک عمر بدون جرات و جسارت زندگی کردهایم و از امروز تصمیم میگیریم که در جهت رسیدن به خواستههای خودمان کمی جسارت و جرات به خرج دهیم. زمانی که تصمیم میگیریم که بر اساس ارزشهای خود رفتار کنیم خیلی راحت درگیر انواع افکار و احساساتی میشویم تا مانع ما شوند. یادمان باشد که ما افکارمان نیستیم و ما کسی هستیم که به این افکار عمل میکند.
فرض کنید که شما کاپیتان کشتی هستید و در کشتی شما افراد متفاوتی سوار شدهاند که برخی از آنها را دوست دارید و از برخی دیگر متنفرید. برخی از این افراد آرام و برخی پر سر و صدا هستند. برخی مهربان و به شما حس آرامش میدهند و برخی بدقلق و زورگو هستن و به شما امر و نهی میکنند که از کدام مسیر و به چه شکلی کشتی را برانید. گاهی برخی از آنها طوری رفتار میکنند که ما از اینکه به حرف آنها توجه نکنیم میترسیم و شک میکنیم. اینها در واقع همان افکار، احساسات و حتی میتوانند افرادی باشند که در طول زندگی ما قرار دارند. برخی از آنها را دوست داریم و از برخی از آنها متنفر هستیم.
فرض کنید قصد دارید از شجاعتی که سالها در درون شما وجود داشته و بخاطر وجود ترسهایی آنها را بروز ندادید استفاده کنید. احساسی در درون شما بیدار میشود و شما را تشویق میکند که این بهترین کار ممکن است، تو میتوانی و من در کنار تو هستم. و در همین میان، احساس دیگری در درون شما بیدار میشود و به شما میگویید این کار ریسک دارد و ممکن است تو را به دردسر بیاندازد و … اگر بخواهید به حرف هر یک از مسافران کشتی خود گوش کنید مطمئناً سرگردان میشوید و این شما هستید که باید تصمیم بگیرید کشتی زندگیتان را به کدام سمت هدایت کنید. این شما هستید که تصمیم می گیرید با وجود این همه نظرات و احساسات متناقض، همچنان در مسیر ارزشهایتان برانید و سرزندگی و شادی را در زندگیتان حس کنید. و اجازه دهید این افکار و احساسات وجود داشته باشند اما در نهایت شما تصمیم بگیرید که در مسیر ارزشهایتان حرکت کنید.
خوشبخت چه کسی است؟
مسلماً خوشبخت کسی است که بر اساس ارزشهایش زندگی میکند.
وقتی احساس بی انگیزگی میکنیم و حال و انرژی برای انجام کاری نداریم، به احتمال زیاد، ارتباطمان را با ارزشهایمان از دست داده ایم و همین، اهمیت بالای ارزشها را در زندگی، به ما نشان میدهد.
خب حالا چطور ارزشهامون را پیدا کنیم؟
در زیر چند تمرین آورده شده است که شما میتوانید با استفاده از یک یا چند تا از آنها ارزشهایتان را پیدا کنید.
تمرین اول) فکر کنید یک چوب جادویی دارید و زمانی که آن را در هوا تکان میدهید، از همان لحظه همه مسائل شما حل میشوند، یعنی از این پس همه تاییدتان میکنند و کسی مانع شما نمیشود. در این صورت چطور رفتار و زندگی میکنید؟
ممکن است بگویید: به سلامتی خودم بیشتر اهمیت میدهم، در برابر خیلی از درخواستهای نابجا نه میگویم و شجاعانهتر رفتار میکنم، ماجراجویی بیشتری میکنم، ریسک بیشتری میکنم و …
تمرین دوم) شناخت ارزشهامون با ۴ ناحیه زندگی:
ناحیه روابط: با توجه به سهم خودتان در روابطی که دارید، میخواهید چگونه روابطی بسازید یا داشته باشید؟ در روابط با دیگران چطور رفتار میکنید؟ شما میخواهید چگونه آدمی باشید؟
ناحیه شغل و تحصیل: چه شغلی را دوست دارید، با چه کیفیتی و چه نوع روابطی و چقدر حاضرید برای آن مسئولیت قبول کنید؟
ناحیه رشد فردی و سلامت: میخواهید تبدیل به چه آدمی بشوید؟ برای سلامتی خودتان میخواهید چه کارهایی انجام دهید؟ بطور مثال کتابهای بیشتر و بهتری میخوانید، آموزش میببنید، فیلمهای خوب میبینید، وزشهای هوازی انجام میدهید، بیشتر آب میخورید، سبک غذایی خود را تغییر میدهید ، بیشتر از تلویزیون و صفحات مطالب بیارزش فاصله میگیرید یا …
ناحیه تفریح و لذت: دوست دارید اوقات فراغتتان را چطور پر کنید؟ چه فعالیتهایی را دوست دارید شروع کنید؟ (مثلا ثبتنام در یک کلاس هنری، ورزشی یا …)
تمرین سوم) پیدا کردن ارزشهای زندگیام در تولد ۸۰ سالگی:
اگر امروز تولد ۸۰ سالگی شما بود، از چه چیزهایی و کارهایی که انجام دادهاید یا انجام ندادهاید، پشیمان بودید؟ نگران چه چیزهایی نخواهید بود؟ و اگر قرار باشد به گذشته برگردید، چه چیزهایی را در سبک زندگی، روابطم، اخلاقیات و ماجراجوییها و شهامتتان تغییر میدادید؟
تمرین چهارم) اگر امسال آخرین سال زندگی شما بود، چطور زندگی میکردید؟ رابطهتان با خود، دیگران و دنیا را چطور تغییر میدادید؟
لیست برخی از ارزشها:
۱– پذیرش: پذیرفتن خود، دیگران و زندگی
۲- ماجراجویی: تجربیات نو را تجربه کردن
۳- قاطعیت: ضمن احترام به حقوق دیگران برای دریافت حقوق انسانی خود و پاسخ به نیازهای شخصیمان اقدام کردن
۴- اصالت: خود واقعیمان بودن
۵- مراقبت: مراقب از خود، دیگران یا محیط زیست
۶- مهربانی: بروز رفتارهای مهربانانه نسبت به خود و دیگران به خصوص در مواقع سختی
۷- همکاری: مشارکت با دیگران
۸- شجاعت: دلیر و نترس بودن، ایستادگی در برابر ترس و اضطراب
۹- خلاقیت: خلاق و مبدع بودن در کار یا بازی
۱۰- کنجکاوی: علاقهمند بودن به کشف و شناسایی، تمایل شدید به فهم و یادگیری
۱۱- تندرستی: حفظ، نگهداری و مراقبت از سلامت خود
۱۲- انعطاف پذیری: سازگاری با شرایط سخت و چالشزا از روی میل
۱۳- قدرشناسی: قدرشناسی از خود و دیگران و دنیای پیرامون
۱۴- صمیمیت: گشاده رو بودن و باز بودن در برابر دیگران. در میان گذاشتن افکار و احساسات با دیگران. نزدیکی فکری، عاطفی و فیزیکی.
۱۵- مسئولیتپذیری: پذیرفتن مسئولیت افکار و احساسات و اعمال خود، پاسخگو بودن و داشتن رفتار مسئولانه
۱۶- مهارت: استفاده مداوم از مهارتهای خود، ارتقای دائمی مهارتها
البته ارزشها تنها به موارد بالا محدود نمیشوند و شما میتوانید ارزشهایی فراتر از این فهرست برای خود داشته باشید.
از کجا بدانیم که در مسیر ارزشهامون در حرکت هستیم؟
وقتی در جهت ارزشهایمان حرکت کنیم، احساس سرزندگی میکنیم و حال دلمان خوب است!
آیا ارزشهای ما در طول زمان تغییر میکنند؟
ارزشهای زندگی ما در تمام عمر ثابت نمیمانند، اما هر روز هم تغییر نمیکنند.
فهرست ارزشهای ما با افزایش زیاد تجربه، با افزایش سن، با تغییر محیط اجتماعی و با تغییر بستر فرهنگی جامعه تغییر میکنند.
دیدگاهتان را بنویسید